کالبدشناسی testicle, egg, testes, bollocks, gonad, ball, ballocks
او به فتق شدید مبتلا شد و یک خایهاش را از دست داد.
He got a severe hernia and lost a testicle.
جراحی خایه
surgery of testicle
عامیانه guts, boldness, courage
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خایهی گفتنش به رئیسم را ندارم.
I don't have the guts to say that to my boss.
شروع کردن یک کسبوکار جدید خایه میخواهد.
It takes guts to start a new business.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خایه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خایه