آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۴

    خراب کردن به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / kharaab kardan /

    to bust, to impair, to mangle, to botch, to break, to tamper, to contaminate to ruin, to spoil, to kibosh, to kybosh, to taint, to rot, to tear, to trash, to goof, to fuck up

    to bust

    to impair

    to mangle

    to botch

    to break

    to tamper

    to contaminate to ruin

    to spoil

    to kibosh

    to kybosh

    to taint

    to rot

    to tear

    to trash

    to goof

    to fuck up

    از کار انداختن

    کمبود خواب می‌تواند عملکرد شناختی را خراب کند.

    Lack of sleep can impair cognitive function.

    او سعی کرد گزارش را با افزودن اطلاعات بی‌ربط خراب کند.

    He tried to mangle the report by adding irrelevant information.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / kharaab kardan /

    to demolish, to wreck, to destroy, to devastate, to decay, to mess, to ruin, to dilapidate, to unmake, to lay waste, to mar, to cock, to cave in, to blemish, to attack, to blot, to boob, to corrupt, to damage, to damn, to damp, to cloud, to deface, to defile, to deform, to fray, to disorganize, to degrade, to dish, to konck out, to warp, to muck, to muddle, to smudge, to scuttle, to scupper, to muss, to multilate, to perish, to zap, to turn, to unbuild

    to demolish

    to wreck

    to destroy

    to devastate

    to decay

    to mess

    to ruin

    to dilapidate

    to unmake

    to lay waste

    to mar

    to cock

    to cave in

    to blemish

    to attack

    to blot

    to boob

    to corrupt

    to damage

    to damn

    to damp

    to cloud

    to deface

    to defile

    to deform

    to fray

    to disorganize

    to degrade

    to dish

    to konck out

    to warp

    to muck

    to muddle

    to smudge

    to scuttle

    to scupper

    to muss

    to multilate

    to perish

    to zap

    to turn

    to unbuild

    ویران کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    برای ساختن این راه لازم بود که پنج خانه را خراب کنند.

    To build this road they had to demolish five houses.

    آبنبات و شیرینی زیاد دندانت را خراب می‌کند.

    Too much candy and sweets will ruin your teeth.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد خراب کردن

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    تخریب کردن ویران ساختن
    متضاد:
    آباد کردن ساختن تعمیر کردن مرمت کردن

    سوال‌های رایج خراب کردن

    خراب کردن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «خراب کردن» در زبان انگلیسی به Damage یا Destroy ترجمه می‌شود.

    خراب کردن به معنای وارد کردن آسیب، نقصان یا تخریب به چیزی است که می‌تواند جسمی، معنوی یا مفهومی باشد. این فعل نشان‌دهنده فرایندی است که در آن ساختار، کیفیت یا کارایی یک شیء، سیستم، یا وضعیت به گونه‌ای دچار اختلال یا کاهش می‌شود که دیگر به شکل مطلوب یا اولیه خود باقی نمی‌ماند. در بسیاری از زمینه‌ها، خراب کردن می‌تواند تأثیرات جبران‌ناپذیر یا مخربی بر جای گذارد که نیازمند تعمیر، بازسازی یا جایگزینی است.

    از منظر فنی و صنعتی، خراب کردن می‌تواند به معنای آسیب دیدن تجهیزات، ماشین‌آلات، یا زیرساخت‌ها باشد که موجب کاهش کارایی، ایجاد خطرات ایمنی و هزینه‌های اضافی می‌شود. این نوع تخریب ممکن است به دلایل مختلفی از جمله استفاده نادرست، سهل‌انگاری، یا فرسودگی طبیعی رخ دهد و مدیریت آن یکی از مسائل مهم در نگهداری و بهره‌برداری است. همچنین در مهندسی و طراحی، تلاش می‌شود با استفاده از مواد مقاوم و سیستم‌های ایمنی، روند خراب شدن به تعویق افتاده و یا کنترل شود.

    در حوزه محیط زیست، خراب کردن می‌تواند به معنی تخریب منابع طبیعی مانند جنگل‌ها، خاک، آب‌ها و زیستگاه‌های حیوانات باشد که پیامدهای زیست‌محیطی گسترده‌ای دارد. این تخریب‌ها اغلب منجر به کاهش تنوع زیستی، آلودگی و تغییرات اقلیمی می‌شوند که سلامت و تداوم زندگی انسان‌ها و دیگر موجودات را به خطر می‌اندازد. به همین دلیل حفظ محیط زیست و جلوگیری از خراب کردن منابع طبیعی یکی از اولویت‌های مهم جوامع مدرن به شمار می‌رود.

    از دیدگاه روانشناسی و اجتماعی، خراب کردن ممکن است به معنای آسیب رساندن به روابط انسانی، اعتماد و امنیت روانی باشد. رفتارهای مخرب مانند توهین، تهمت، یا تخریب شخصیت می‌توانند روابط را خراب کرده و باعث آسیب‌های روانی عمیقی شوند که گاهی به سختی قابل ترمیم هستند. در این زمینه، خراب کردن تنها محدود به اجسام یا محیط فیزیکی نیست، بلکه می‌تواند به صورت نمادین به تخریب ارزش‌ها، امیدها و انگیزه‌ها نیز اشاره داشته باشد.

    خراب کردن یک مفهوم گسترده است که بسته به زمینه و شرایط می‌تواند معانی مختلف و پیامدهای متعددی داشته باشد. چه در بعد فیزیکی، چه در بعد روانی و اجتماعی، این فرایند معمولاً منفی تلقی شده و اغلب تلاش‌ها بر جلوگیری، کاهش و اصلاح آن متمرکز است تا اثرات زیان‌بار آن به حداقل برسد.

    ارجاع به لغت خراب کردن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «خراب کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خراب کردن

    لغات نزدیک خراب کردن

    • - خراب شدن وضع مالی
    • - خراب شدنی
    • - خراب کردن
    • - خراب کردن به طور کامل
    • - خراب کردن تدریجی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    k keep your eyes peeled knack hindi concern hibernal high and mighty hilarious the outset reach out genuine interest genuine polluter intentionality belonging کشکول کوشک ساعد تهدیدآمیز تحکم تحکیم لحاف محفل ماسک معمول مطبوع مطبوعات مجزا محال محجر
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.