آخرین به‌روزرسانی:

خشکیدن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بی‌آب شدن

فونتیک فارسی

khoshkidan
فعل لازم

to dry, to desiccate, to dehydrate, to parch

اگر به گل‌ها آب ندهید، خواهند خشکید.

The flowers will dry if they are not watered.

بدون رطوبت مناسب، خاک رس می‌خشکد و غیرقابل استفاده می‌گردد.

Without proper moisture, the clay will desiccate and become unusable.

پژمردن

فونتیک فارسی

khoshkidan
فعل لازم

to die, to dry up, to sear, to wither

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

اگر به گیاه آب ندهید، خواهد خشکید.

If you don't water the plant, it will die.

گل‌ها در گرمای آفتاب شروع به خشکیدن کردند.

The flowers began to dry up in the heat of the sun.

سخت شدن اندام‌های بدن

فونتیک فارسی

khoshkidan
فعل لازم

to stiffen, to harden, to rigidify, to sclerose

هوای سرد باعث شد عضلاتم بخشکند.

The cold air caused my muscles to stiffen.

عضلات پشتش بعداز نشستن طولانی شروع به خشکیدن کردند.

The muscles in her back began to harden after sitting for too long.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خشکیدن

  1. مترادف:
    پژمردن پژمرده‌شدن
    متضاد:
    سبز شدن
  1. مترادف:
    خشک شدن خوشیدن بی‌طراوت‌شدن بی‌آب شدن خشکیده شدن تفتیده شدن

ارجاع به لغت خشکیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خشکیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خشکیدن

لغات نزدیک خشکیدن

پیشنهاد بهبود معانی