آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

خشکیدن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / khoshkidan /

to dry, to desiccate, to dehydrate, to parch

to dry

to desiccate

to dehydrate

to parch

بی‌آب شدن

اگر به گل‌ها آب ندهید، خواهند خشکید.

The flowers will dry if they are not watered.

بدون رطوبت مناسب، خاک رس می‌خشکد و غیرقابل استفاده می‌گردد.

Without proper moisture, the clay will desiccate and become unusable.

فعل لازم
فونتیک فارسی / khoshkidan /

to die, to dry up, to sear, to wither

to die

to dry up

to sear

to wither

پژمردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

اگر به گیاه آب ندهید، خواهد خشکید.

If you don't water the plant, it will die.

گل‌ها در گرمای آفتاب شروع به خشکیدن کردند.

The flowers began to dry up in the heat of the sun.

فعل لازم
فونتیک فارسی / khoshkidan /

to stiffen, to harden, to rigidify, to sclerose

to stiffen

to harden

to rigidify

to sclerose

سخت شدن اندام‌های بدن

هوای سرد باعث شد عضلاتم بخشکند.

The cold air caused my muscles to stiffen.

عضلات پشتش بعداز نشستن طولانی شروع به خشکیدن کردند.

The muscles in her back began to harden after sitting for too long.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خشکیدن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:
مترادف:
خشک شدن خوشیدن بی‌طراوت‌شدن بی‌آب شدن خشکیده شدن تفتیده شدن

ارجاع به لغت خشکیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خشکیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خشکیدن

لغات نزدیک خشکیدن

پیشنهاد بهبود معانی