آخرین به‌روزرسانی:

خشک کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نم‌زدایی کردن

فونتیک فارسی

khoshk kardan
فعل متعدی

to dry, to blot, to parch, to dehydrate, to desiccate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

لطفاً بعداز شستن ظرف‌ها، آن‌ها را خشک کن.

Please dry the dishes after washing them.

مواجهه‌ی بیش از حد با آفتاب می‌تواند پوست شما را خشک کند و آن را کدر نشان دهد.

Overexposure to the sun can dehydrate your skin, making it appear dull.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خشک کردن

  1. مترادف:
    خشکاندن خشکانیدن
    متضاد:
    مرطوب کردن
  1. مترادف:
    رطوبت‌زدایی کردن نم‌زدایی کردن

ارجاع به لغت خشک کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خشک کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خشک کردن

لغات نزدیک خشک کردن

پیشنهاد بهبود معانی