آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

خشکاندن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / khoshkaandan /

to dry, to desiccate, to drain, to air, to parch

to dry

to desiccate

to drain

to air

to parch

خشک کردن

باتلاق را خشکاندن (زهکشی کردن)

to drain a marsh

لطفاً بعداز شستن ظرف‌ها، آن‌ها را بخشکان.

Please dry the dishes after washing them.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / khoshkaandan /

to stop, to stand, to prevent, to restrain

to stop

to stand

to prevent

to restrain

مانع رشد و پیشرف چیزی شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

مدیر تصمیم گرفت پروژه را به‌دلیل محدودیت‌های بودجه بخشکاند.

The manager decided to stop the project due to budget constraints.

او مجبور شد کارش را بخشکاند تا به برخی مسائل فوری رسیدگی کند.

He had to stand his work to address some urgent issues.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خشکاندن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
خشک کردن خشکانیدن
مترادف:

ارجاع به لغت خشکاندن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خشکاندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خشکاندن

لغات نزدیک خشکاندن

پیشنهاد بهبود معانی