choke, asphyxiation, smothering, garroting, strangulation, suffocation
choke
asphyxiation
smothering
garroting
strangulation
suffocation
لولهی گاز سوراخ بود و پیرزن در اثر خفقان مرد.
The gas pipe had a leak and the old lady died of asphyxiation.
خفقان ناگهانی هنگام غذا خوردن
sudden choke while eating food
مشخص شد که علت مرگ خفقان بوده است.
The cause of death was determined to be asphyxiation.
despotism, oppression, persecution, stifling, suppression
despotism
oppression
persecution
stifling
suppression
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خفقان احساسات ممکن است بر سلامت روان اثرات منفی داشته باشد.
The stifling of emotions can have negative impacts on mental health.
خفقانآور
choking, oppressive, smothering
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
کلمهی «خفقان» در زبان انگلیسی به suffocation یا oppression ترجمه میشود.
خفقان مفهومی است که هم در معنای پزشکی و هم در معنای اجتماعی و سیاسی کاربرد دارد. در معنای پزشکی، خفقان به وضعیتی گفته میشود که فرد دچار احساس تنگی نفس، فشار در قفسه سینه یا دشواری در تنفس میشود. این حالت ممکن است ناشی از بیماریهای ریوی، قلبی، آلرژیها، یا شرایط اضطراری مانند انسداد راه تنفسی باشد. در چنین شرایطی، اگر رسیدگی فوری انجام نشود، میتواند خطرات جدی برای سلامتی فرد ایجاد کند.
در معنای استعاری و اجتماعی، خفقان به شرایطی گفته میشود که در آن آزادیهای فردی و اجتماعی به شدت محدود شده و مردم تحت فشار روانی، فکری یا سیاسی قرار میگیرند. این فشار میتواند از سوی حکومت، جامعه یا حتی یک نظام خانوادگی سختگیر اعمال شود. افراد در چنین فضایی معمولاً نمیتوانند به راحتی عقاید و احساسات خود را بیان کنند و حس سنگینی و محدودیت بر زندگیشان سایه میافکند.
در طول تاریخ، واژهی خفقان بارها برای توصیف جوّ اختناقآمیز دورههایی به کار رفته که در آن آزادی بیان و حقوق انسانی سرکوب شدهاند. آثار چنین فضایی معمولاً شامل سکوت اجباری، ترس عمومی، و از بین رفتن نوآوریهای فرهنگی و علمی است. بسیاری از نویسندگان، شاعران و اندیشمندان، خفقان را یکی از بزرگترین موانع رشد و پیشرفت جامعه دانستهاند.
از نظر روانشناختی، زندگی در محیطی خفقانآور میتواند منجر به اضطراب، افسردگی، و کاهش انگیزهی فرد برای فعالیتهای اجتماعی و خلاقانه شود. افراد در چنین شرایطی اغلب احساس ناتوانی و بیقدرتی میکنند، زیرا نمیتوانند بر فضای محدودکننده پیرامون خود غلبه کنند.
در ادبیات فارسی، خفقان هم به شکل واقعی و هم نمادین به کار رفته است. برای مثال، شاعران از آن به عنوان استعارهای برای بیان فشارهای درونی یا اجتماعی استفاده کردهاند. خفقان مفهومی چندلایه است که هم بُعد جسمی و هم بُعد روانی و اجتماعی دارد و درک درست آن نیازمند توجه به هر دو جنبه است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خفقان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خفقان