آخرین به‌روزرسانی:

خواندن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

مطالعه کردن

فونتیک فارسی

khaandan
فعل متعدی

to read, to study, to pore (over), to peruse

پس‌از خواندن نامه‌اش به این نتیجه رسیدم که با ازدواج آن‌ها مخالف است.

After reading her letter, I concluded that she is against their marriage.

قادر به خواندن

able to read

آواز خواندن

فونتیک فارسی

khaandan
فعل متعدی

to sing, to warble, to croon

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

با حرارت و اشتیاق آواز خواندن

to sing with expression

پرنده از بالای درخت، آوازش را خواند.

The bird warbled its song from the treetop.

نامیدن

فونتیک فارسی

khaandan
فعل متعدی

to name, to call, to term

او تصمیم گرفت توله‌سگ جدیدش را مکس بخواند.

She decided to name her new puppy Max.

لطفاً اگر به کمک نیاز دارید، مرا بخوانید.

Please call me if you need any help.

مطابق بودن

فونتیک فارسی

khaandan
فعل متعدی

to be suitable, to match, to conform, to be in agreement (with), to go with, to suit

این شغل برای کسی که دارای سابقه‌ی قوی در بازاریابی است، خوانده شده است.

This job is suitable for someone with a strong background in marketing.

پیراهنش با کفش‌هایش نمی‌خواند.

Her dress does not match her shoes.

فراخواندن

فونتیک فارسی

khaandan
فعل متعدی

ادبی to invite, to beckon, to summon

لبخند او به معنای خواندنش به گفت‌وگو بود.

Her smile was meant to invite him into the conversation.

او تصمیم گرفت دوستانش را برای جمعی دوستانه بخواند.

She decided to summon her friends for an impromptu gathering.

فهمیدن

فونتیک فارسی

khaandan
فعل متعدی

to understand, to realize, to recognize, to get to know

او نتوانست دلیل ناراحتیش را بخواند.

He couldn't understand why she was upset.

من به‌سرعت استعداد او را در نقاشی خواندم.

I quickly recognized her talent for painting.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خواندن

  1. مترادف:
    تلاوت قرائت
    متضاد:
    نوشتن کتابت
  1. مترادف:
    تلاوت کردن قرائت کردن مطالعه کردن

ارجاع به لغت خواندن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خواندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خواندن

لغات نزدیک خواندن

پیشنهاد بهبود معانی