تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- هر هفته به پدر و مادرم نامه مینوشتم.
- گفتههای او را بنویس
- نوشتن مقاله اصلاً کاری نداشت (مثل آب خوردن بود).
- او تاکنون چندین کتاب نوشته است
- مشغول نوشتن فرهنگ جدیدی هستم.
- یکی از رمانهایی که او تالیف کرده است
- نگارش توضیحی (نوشتن در بیان اندیشه یا پدیده و غیره)
- خواندن و نوشتن
- نوشتن او چندان خوب نیست
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نوشتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نوشتن