آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

خودرو به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / khodro /

car, automobile, motor vehicle, motorized vehicle

car

automobile

motor vehicle

motorized vehicle

اتومبیل

کاش خودرو داشتیم.

I wish we had a car.

کیفم را در خودرو جا گذاشته‌ام.

I've left my bag in the car.

صفت
فونتیک فارسی / khodroo /

wild, self-growing, growing by itself

wild

self-growing

growing by itself

دیمی، خودرسته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

گیاهان خودرو

wild plants

هشت گیاهی که خودرواند.

Eight plants that are self-growing.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خودرو

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
هرز نکاشته
مترادف:
پرورش‌نیافته نافرهیخته تربیت نشده تربیت‌نیافته
مترادف:
علف هرز گیاه وحشی هرزه‌گیاه
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت خودرو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خودرو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خودرو

لغات نزدیک خودرو

پیشنهاد بهبود معانی