همچنین میتوان از خورشت بهجای خورش استفاده کرد.
غذا و آشپزی stew
دستور پخت خورش کرفس مادربزرگم محبوب خانواده است.
My grandmother's celery khoresh recipe is a family favorite.
خورش بامیه
okra khoresh
ادبی غذا و آشپزی food, dish, khoresh
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خورشی لذیذ
a mouthwatering dish
سرآشپز خورشی خوشمزه برای میهمانی شام آماده کرد.
The chef prepared a delicious dish for the dinner party.
زیستشناسی nucellus
خورش بخش مرکزی تخمک است.
The nucellus is the central part of an ovule.
خورش توسط پوشش احاطه شده است.
The nucellus is surrounded by the integument.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خورش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خورش