آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۲ تیر ۱۴۰۴

    خوش‌اندام به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / khosh andaam /

    of a nice figure, shapely, well-built, of an elegant setup, well-setup, strapping, trim, graceful, neat, well-rounded, of an elegant (or comely) stature

    of a nice figure

    shapely

    well-built

    of an elegant setup

    well-setup

    strapping

    trim

    graceful

    neat

    well-rounded

    of an elegantstature

    خوش‌قدوقامت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    مجسمه‌ای که زن خوش‌اندامی را به تصویر می‌کشید، زیبایی ظاهر انسانی را به نمایش می‌گذاشت.

    The sculpture depicted a shapely woman, showcasing the beauty of the human form.

    مدل خوش‌اندام با اعتمادبه‌نفس برای عکس‌برداری ژست گرفت.

    The well-built model posed confidently for the photoshoot.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد خوش‌اندام

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    خوش ترکیب خوش ریخت خوش‌شکل خوش‌قدوقامت خوش قامت خوشگل خوش‌هیکل متناسب
    متضاد:
    بدقواره بدهیکل بداندام

    سوال‌های رایج خوش‌اندام

    خوش‌اندام به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «خوش‌اندام» در زبان انگلیسی معمولاً به fit، slim، یا well-shaped ترجمه می‌شود.

    بسته به بافت جمله و شدت توصیف، گاهی از واژه‌هایی مانند toned, athletic, یا in good shape نیز استفاده می‌شود. این واژه اشاره به اندامی متناسب، متوازن و سالم دارد که حاصل ورزش، تغذیه مناسب یا ساختار بدنی طبیعی فرد است.

    خوش‌اندامی مفهومی‌ست که در بیشتر فرهنگ‌ها با زیبایی، سلامتی و جذابیت جسمی گره خورده است. وقتی از فردی با عنوان خوش‌اندام یاد می‌شود، معمولاً تصویری از بدنی متعادل، عضلانی یا کشیده در ذهن شکل می‌گیرد که فاقد چربی اضافی است و نوعی انرژی و سرزندگی از آن ساطع می‌شود. اما این مفهوم فراتر از زیبایی ظاهری است و اغلب با سلامت جسمی و سبک زندگی سالم همراه است. یک فرد خوش‌اندام، لزوماً لاغر یا عضلانی نیست؛ بلکه بدنی دارد که به‌خوبی با نیازهای حرکتی و فیزیکی سازگار است.

    امروزه خوش‌اندامی به یکی از آرمان‌های زیبایی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی بدل شده است. مدل‌ها، بازیگران و ورزشکاران اغلب به‌عنوان الگوهایی از اندام ایده‌آل به تصویر کشیده می‌شوند. این الگوها می‌توانند انگیزه‌بخش باشند اما گاهی نیز باعث فشار روانی و استانداردهای غیرواقع‌بینانه برای بدن افراد عادی می‌شوند. باید توجه داشت که خوش‌اندامی تنها در سایز یا فرم خلاصه نمی‌شود، بلکه نتیجه‌ی ترکیبی از عوامل مانند ژنتیک، فعالیت بدنی، تغذیه، خواب و سلامت روان است.

    در فرهنگ‌های مختلف، برداشت از خوش‌اندامی متفاوت است. در برخی فرهنگ‌ها اندام عضلانی، ورزیده و قوی نماد سلامتی و جذابیت است؛ در حالی که در برخی دیگر، اندام باریک‌تر یا نرم‌تر نشانه‌ی زیبایی تلقی می‌شود. با این‌حال، در سطح جهانی، روندی به سوی پذیرش بدن در اشکال متنوع در حال شکل‌گیری است و مفهوم خوش‌اندامی به سمت دربرگیری تعادل، عملکرد و سلامت واقعی پیش می‌رود.

    خوش‌اندامی تنها یک ویژگی فیزیکی نیست، بلکه بازتابی از سبک زندگی فرد است. کسی که برای تندرستی خود وقت می‌گذارد، به تغذیه و تحرک توجه دارد و در تلاش برای مراقبت از بدن خویش است، به‌طور طبیعی از تناسب اندام بهره‌مند می‌شود. چنین رویکردی نه‌تنها ظاهر، بلکه کیفیت زندگی، اعتمادبه‌نفس و طول عمر فرد را نیز بهبود می‌بخشد.

    ارجاع به لغت خوش‌اندام

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «خوش‌اندام» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خوش‌اندام

    لغات نزدیک خوش‌اندام

    • - خوش‌الحان
    • - خوش الحانی
    • - خوش‌اندام
    • - خوش باشید
    • - خوش‌باطن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.