امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خوشگل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

قشنگ، زیبا

فونتیک فارسی

khoshgel
صفت
beautiful, handsome, pretty, good-looking, dainty, lovely, comely, beauteous, fair, winsome, bonny, darling, gorgeous, delicious, pulchritudinous, delectable, ravishing, luscious, nice looking, cute, beaut, stunning, natty, peach, nifty

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- زن خوشگل

- a beautiful woman

- او باهوش و ثروتمند است و علاوه‌بر این‌ها خوشگل هم هست.

- She is smart, rich and beautiful to boot.

- یواشکی به دخترهای خوشگل نظر انداخت.

- He stole a glance at the pretty girls.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خوشگل

  1. مترادف:
    جمیل خوبرو خوش‌اندام خوش‌قیافه خوشکل دل‌ربا رعنا زیبا زیبارو شکیل صبیح ظریف قشنگ ماه‌رو ملوس ملیح نکورو نیک‌منظر وجیه
    متضاد:
    بدگل زشت

ارجاع به لغت خوشگل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوشگل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خوشگل

لغات نزدیک خوشگل

پیشنهاد بهبود معانی