با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خوشمزه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

لذیذ، خوش‌طعم

فونتیک فارسی

khoshmazze
صفت
tasty, delicious, luscious, toothsome, delectable, palatable, savory, mouthwatering, sweet, racy, dainty, flavorful, ambrosial, yummy, sapid, scrumptious, well-flavored, appetizing, agreeable to the taste, smooth, zestful, mellow

- خوراک‌های خوشمزه و کم‌نظیری به ما دادند.

- They served us delicious and exotic dishes.

- آروگولا یک افزودنی خوشمزه برای همه‌ی سالادهاست.

- Rocket is a delicious addition to any salad.
بامزه، شادی‌آور، خنده‌دار

فونتیک فارسی

khoshmazze
صفت
witty, jolly, humorous, droll, facetious, jocular, funny, waggish

- حکایت‌های خوشمزه

- humorous anecdotes

- او شخصیت خوشمزه‌ای دارد.

- He has a jocular personality.
عامیانه scrumptious, yummy, moreish
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خوشمزه

ارجاع به لغت خوشمزه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوشمزه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خوشمزه

لغات نزدیک خوشمزه

پیشنهاد بهبود معانی