زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

خوشمزه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / khoshmazze /

tasty, delicious, luscious, toothsome, delectable, palatable, savory, mouthwatering, sweet, racy, dainty, flavorful, ambrosial, yummy, sapid, scrumptious, well-flavored, appetizing, agreeable to the taste, smooth, zestful, mellow

tasty

delicious

luscious

toothsome

delectable

palatable

savory

mouthwatering

sweet

racy

dainty

flavorful

ambrosial

yummy

sapid

scrumptious

well-flavored

appetizing

agreeable to the taste

smooth

zestful

mellow

لذیذ، خوش‌طعم

خوراک‌های خوشمزه و کم‌نظیری به ما دادند.

They served us delicious and exotic dishes.

آروگولا یک افزودنی خوشمزه برای همه‌ی سالادهاست.

Rocket is a delicious addition to any salad.

صفت
فونتیک فارسی / khoshmazze /

witty, jolly, humorous, droll, facetious, jocular, funny, waggish

witty

jolly

humorous

droll

facetious

jocular

funny

waggish

بامزه، شادی‌آور، خنده‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

حکایت‌های خوشمزه

humorous anecdotes

او شخصیت خوشمزه‌ای دارد.

He has a jocular personality.

عامیانه scrumptious, yummy, moreish

scrumptious

yummy

moreish

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خوشمزه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
خوش‌خوار خوش‌طعم لذیذ
متضاد:

سوال‌های رایج خوشمزه

خوشمزه به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «خوشمزه» در زبان انگلیسی به delicious یا در موارد غیررسمی‌تر، tasty ترجمه می‌شود.

خوشمزه، واژه‌ای است که تنها با شنیدنش، ذهن به سمت خاطرات شیرین، بوهای دل‌انگیز و طعم‌هایی به‌یادماندنی کشیده می‌شود. این واژه احساسی عمیق و شخصی را بازتاب می‌دهد؛ تجربه‌ای که از برخورد مزه‌ها با حواس ما به وجود می‌آید. وقتی غذایی را خوشمزه توصیف می‌کنیم، منظور فقط طعم آن نیست، بلکه ترکیبی از بافت، عطر، چاشنی‌ها و حتی شرایطی است که در آن غذا خورده می‌شود.

برای هر فرد، معنای «خوشمزه» می‌تواند متفاوت باشد. برای بعضی‌ها، شیرینی ملایم کیک مادربزرگشان خوشمزه‌ترین طعم دنیاست، و برای برخی دیگر، تندی یک غذای تایلندی. طعم‌هایی مثل ترش و شیرین، ترد و نرم، شور و ملایم در کنار هم یا به‌تنهایی می‌توانند یک غذا را به‌یادماندنی و «خوشمزه» کنند. همین تنوع در درک مزه‌هاست که فرهنگ‌های غذایی مختلف را به وجود آورده و انسان‌ها را به کشف طعم‌های تازه تشویق کرده است.

واژه‌ی خوشمزه همچنین در توصیف تجربه‌های حسی دیگر هم کاربرد استعاری دارد. مثلاً می‌توان گفت «این پیروزی چقدر خوشمزه بود» یا «این لحظه واقعاً خوشمزه بود»؛ یعنی لذت‌بخش، لذیذ و به‌یادماندنی. در زبان، این واژه ابزاری‌ست برای بیان لذت ناب، چه در دهان، چه در دل.

«خوشمزه» فقط یک صفت نیست، بلکه پلی است میان غذا و احساس. نشان می‌دهد که مزه‌ها می‌توانند ما را شاد کنند، ما را به گذشته ببرند، ما را به سفر بفرستند و حتی ما را به یکدیگر نزدیک‌تر کنند. هیچ تعریفی از «خوشمزه» کامل نیست، مگر اینکه با یک لبخند و یک چشم‌برهم‌زدنِ لذت همراه باشد.

ارجاع به لغت خوشمزه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوشمزه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خوشمزه

لغات نزدیک خوشمزه

پیشنهاد بهبود معانی