آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

All Day

ˌɑːlˈdeɪ ˌɔːlˈdeɪ

معنی all day | جمله با all day

collocation

تمام روز، کل روز، از صبح تا شب

She was out in the sun all day and got sunburned.

او تمام روز زیر آفتاب بود و دچار آفتاب‌سوختگی شد.

I’ve been working all day and I’m exhausted.

از صبح تا شب کار کرده‌ام و کاملاً خسته‌ام.

adjective

(all-day) تمام‌روزه (در دسترس در تمام طول روز)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The resort provides all-day access to the pool.

این اقامتگاه دسترسی تمام‌روزه به استخر را فراهم می‌کند.

She signed up for an all-day yoga retreat.

او برای اردوی یوگای تمام‌روزه ثبت‌نام کرد.

adjective

(all-day) یک‌روزه (به طول یک روز)

The school organized an all-day field trip to the science museum.

مدرسه، اردویی یک‌روزه به موزه‌ی علوم ترتیب داد.

Due to the all-day meeting, the office will remain closed.

به‌دلیل جلسه‌ی یک‌روزه، دفتر تعطیل خواهد بود.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت all day

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «all day» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/all-day

لغات نزدیک all day

پیشنهاد بهبود معانی