آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴

    همسر به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / hamsar /

    spouse, consort, husband, wife, mate, marriage partner

    spouse

    consort

    husband

    wife

    mate

    marriage partner

    زن یا شوهر

    پیرمرد واله‌ی همسر جوان خود بود.

    The old man doted on his youthful wife.

    به جای رئیس‌جمهور همسر او در مراسم ازدواج شرکت کرد.

    At the wedding, the president was represented by his wife.

    missis

    missis

    زن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    عامیانه old lady

    old lady

    زن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد همسر

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    برابر مساوی همال همدوش همرتبه هم سنگ
    مترادف:
    بانو جفت حرم زن زوجه عیال
    مترادف:
    زوج شوهر مرد

    سوال‌های رایج همسر

    همسر به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «همسر» در زبان انگلیسی به spouse ترجمه می‌شود.

    همسر واژه‌ای‌ست که به فردی اطلاق می‌شود که با شخص دیگری در پیوند رسمی و قانونی ازدواج قرار دارد. این واژه می‌تواند به زن یا شوهر اشاره داشته باشد و در بافت‌های رسمی، اداری و اجتماعی، جایگزینی محترمانه و بی‌طرف از نظر جنسیتی برای کلمات «زن» و «شوهر» محسوب می‌شود. در زبان فارسی، همسر اغلب معنایی فراتر از صرفاً شریک زندگی حقوقی دارد و دربرگیرنده‌ی مفاهیمی چون همراهی، تعهد، مشارکت و پیوند عاطفی است.

    نقش همسر در فرهنگ‌های مختلف، بسته به ساختار اجتماعی، ارزش‌های خانوادگی و نگرش‌های دینی و فرهنگی، تعاریف و انتظارات متفاوتی دارد. در بسیاری از جوامع، همسر به عنوان پشتیبان اصلی فرد در زندگی تلقی می‌شود؛ کسی که در تصمیم‌گیری‌های مهم، تربیت فرزند، مدیریت زندگی مشترک و عبور از فراز و نشیب‌های روزمره، نقش مؤثری ایفا می‌کند. مفهوم همسر در چنین جوامعی، از یک رابطه‌ی صرفاً حقوقی فراتر رفته و به شراکت عمیق انسانی، احساسی و فکری تبدیل می‌شود.

    در ادبیات فارسی، واژه‌ی همسر به‌ویژه در اشعار عاشقانه، عرفانی و ادبیات معاصر جایگاه ویژه‌ای دارد. شاعران و نویسندگان از این واژه نه‌فقط به‌عنوان شریک زندگی، بلکه نمادی از یار، همراه، همدل و گاه تجلی مفهوم کمال در زندگی انسانی استفاده کرده‌اند. همسر در متون ادبی می‌تواند نماد آرامش، مهر، حضور مداوم و حتی رهایی از تنهایی و غربت باشد.

    در روان‌شناسی و علوم اجتماعی، رابطه‌ی همسری به عنوان یکی از مهم‌ترین روابط انسانی تحلیل می‌شود. این پیوند، نقش مستقیمی در سلامت روان، رشد فردی، احساس امنیت، کیفیت زندگی و رضایت عاطفی دارد. روابط همسری سالم مبتنی بر گفت‌وگو، احترام متقابل، همدلی، تفاهم و حل مسئله‌ی سازنده هستند. از سوی دیگر، چالش‌ها، تعارض‌ها یا عدم توازن در نقش‌ها می‌تواند منجر به تنش‌های جدی در زندگی مشترک شود.

    در عصر معاصر، با تغییرات فرهنگی، اقتصادی و تکنولوژیکی، تعریف و انتظارات از همسر دستخوش دگرگونی شده‌اند. امروزه، همسر نه‌تنها نقش سنتی خود را در خانواده ایفا می‌کند، بلکه در بسیاری از موارد، همکار، مشاور، هم‌سفر، شریک اقتصادی و حتی الهام‌بخش فرد در مسیر رشد شخصی و حرفه‌ای نیز هست. با این نگاه جدید، همسر نه صرفاً یک عنوان، بلکه جایگاهی عمیق و چندلایه در زندگی فردی و اجتماعی انسان به شمار می‌رود.

    ارجاع به لغت همسر

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «همسر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/همسر

    لغات نزدیک همسر

    • - همستکان
    • - همستی
    • - همسر
    • - همسر امپراتور
    • - همسر بارون
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.