فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

همسر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • زن یا شوهر
  • فونتیک فارسی

    hamsar
  • اسم
    spouse, consort, husband, wife, mate, marriage partner
    • - پیرمرد واله‌ی همسر جوان خود بود.

    • - The old man doted on his youthful wife.
    • - به جای رئیس‌جمهور همسر او در مراسم ازدواج شرکت کرد.

    • - At the wedding, the president was represented by his wife.
  • زن
  • missis
  • عامیانه old lady
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد همسر

ارجاع به لغت همسر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «همسر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/همسر

لغات نزدیک همسر

پیشنهاد بهبود معانی