با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

مرد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

انسان نر

فونتیک فارسی

mard
اسم
man, male, he, guy, masculine, chap, fellow

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- یک مرد و دو زن

- one man and two women

- مرد چهل ساله‌ی دچار ریزش مو

- a balding man of forty

- او مرد جوان و آراسته‌ای است.

- He is a clean-cut young fellow.

- قرار بود پول میان آن دو مرد به‌طور برابر تقسیم شود.

- The money was to be divided fifty-fifty between the two men.

- مرد سالخورده و باتجربه

- an elderly man

- مرد محکوم

- the condemned man
نمونه‌جمله‌های بیشتر
شوهر، زوج

فونتیک فارسی

mard
اسم
husband

- امروز مرد من بیمار است.

- my husband is sick today

- ما اصلاً نمی‌توانستیم در کار آن مرد با زنش مداخله کنیم.

- We could scarcely interfere between the man and his wife.
جوانمرد، شجاع، دلیر

فونتیک فارسی

mard
اسم
brave, man, manly

- مرد باش! گریه نکن!

- be a man, don't cry!

- او مرد این کار نیست

- he is not man enough to do this

- اگر مردی، بیا جلو!

- come forward, if you dare!

- مرد آهنین

- iron man

- مرد جنگ

- warrior, combatant, fighting man

- مرد خدا

- man of God

- مرد عمل

- man of action, doer

- مرد میدان

- man who challenges, challenger
نمونه‌جمله‌های بیشتر
گذشته‌ی مردن، مردن

فونتیک فارسی

mord
فعل لازم
past of the verb "مردن"

- او مرد و روحش به بهشت رفت.

- He died and his soul went to heaven.

- علی جوان مرد، جوان علی مرد ...

- Ali died young, young died Ali...
سزاوار، شایسته

فونتیک فارسی

/mard/
اسم
right, deserving, just

- مرد میدان

- man who challenges, challenger

- مرد عمل

- man of action, doer

- مرد خدا

- man of God

- مرد جنگ

- warrior, combatant, fighting man
عامیانه chap, fellow, dude, guy, bloke, boy
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مرد

ارجاع به لغت مرد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مرد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مرد

لغات نزدیک مرد

پیشنهاد بهبود معانی