gallant, knight, gentlemanly, cavalier, chivalrous, sportsman, gentleman, sporting, manly
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او مثل یک جوانمرد رفتار میکرد.
He bore himself like a gentleman.
انسان جوانمرد همیشه نسبت به ضعیفان مؤدب است.
A gentleman is always courteous toward the weak.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جوانمرد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جوانمرد