۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

خونسرد به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / khoonsard /

زیست‌شناسی coldblooded, exothermic, poikilothermal, poikilothermous

جانوری که دمای بدنش از دمای محیط تبعیت می‌کند

اکثر ماهیان و خزندگان خونسرد هستند.

Most fish and reptiles are coldblooded.

مار خزنده‌ای خونسرد است که برای تنظیم کردن دمای بدن خود به منابع خارجی اتکا می‌کند.

The snake is a coldblooded reptile that relies on external sources to regulate its body temperature.

صفت
فونتیک فارسی / khoonsard /

calm, equanimous, coolheaded, cool, imperturbable, nerveless, quiet, nonchalant, indifferent, serene, unflappable, impassive, apathetic, stolid, unruffled, phlegmatic, unemotional, laid-back

بردبار، مسلط، آرام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

خونسرد در مواقع بحرانی

cool in emergencies

پرستار خونسرد علیرغم آشوب اطرافش آرام و کارا باقی ماند.

Despite the chaos around her, the coolheaded nurse remained composed and efficient.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خونسرد

  1. مترادف:
    بی‌اعتنا بی‌تفاوت
    متضاد:
    خون‌گرم

ارجاع به لغت خونسرد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خونسرد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خونسرد

لغات نزدیک خونسرد

پیشنهاد بهبود معانی