apathetic, disinterested, incurious, indifferent, nonchalant, unconcerned, having no difference, unresponsive, torpid, cool
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کارمند بیتفاوت هیچ اشتیاقی نسبت به پروژهی جدید شرکت نشان نداد.
The disinterested employee showed no enthusiasm for the company's new project.
شیوهی بیتفاوت تدریس معلم منجر به بیعلاقگی دانشآموزان شد.
The teacher's indifferent teaching style resulted in a lack of interest among students.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیتفاوت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیتفاوت