interested (in), concerned, zealous, attached, eager, anxious (to), attracted, buff, desirous, disposed, enthusiastic, fond (of), keen, partial, predisposed
interested
concerned
zealous
attached
eager
anxious
attracted
buff
desirous
disposed
enthusiastic
fond
keen
partial
predisposed
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او به یادگیری زبانهای جدید علاقهمند است.
She is interested in learning new languages.
او علاقهمند به شرکت در مسابقه بود.
She felt eager to participate in the competition.
شکل درست و معیار این واژه «علاقهمند» است.
در زبان فارسی، وقتی «علاقه» و پسوند «مند» ترکیب میشوند، بین دو بخش باید کسرهی اضافه (ـِ) به صورت خط فاصله (ـ) نوشته شود تا ترکیب به درستی نمایش داده شود.
نوشتن آن به صورت «علاقمند» بدون خط فاصله نادرست است و از نظر درستنویسی فارسی توصیه نمیشود.
مثال: بسیاری از دانشآموزان علاقهمند به ورزش هستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «علاقهمند» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/علاقهمند