آخرین به‌روزرسانی:

دال به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

یازدهمین حرف الفبای فارسی

فونتیک فارسی

daal
اسم

the eleventh letter of the Persian alphabet

نشانه، دلالت‌کننده

فونتیک فارسی

daal
اسم

symbol, showing, denoting, indicating, suggestive, significative, proving, expressive

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

کبوتر دال بر صلح و سازش است.

The dove is a symbol of peace and harmony.

دال بر چیزی بودن

to indicate or denote something

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دال

  1. مترادف:
    حاکی مشعر
  1. مترادف:
    رهنما هادی
  1. مترادف:
    کج منحنی
  1. مترادف:
    عقاب کرکس نسر

ارجاع به لغت دال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دال

لغات نزدیک دال

پیشنهاد بهبود معانی