آخرین به‌روزرسانی:

دستیار به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

dastyaar

(technical)assistant, aid, accomplice

پزشکی intern

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دستیار

  1. مترادف:
    پیشکار مددکار معاون نایب وردست همکار یار یاور

ارجاع به لغت دستیار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دستیار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دستیار

لغات نزدیک دستیار

پیشنهاد بهبود معانی