prayer, blessing, benediction, worship, devotion, orison, praying, adjuration, impetration
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دعا مرهم روح او بود.
Prayer was balm to her spirit.
او همیشه پیش از شام دعا میکرد.
He said a prayer before every evening meal.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دعا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دعا