امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

دفع به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

daf'
repelling, repulse, warding off, parrying

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دفع

  1. مترادف:
    اخراج پس‌زدن پیش‌گیری جلوگیری دور کردن راندن رد رفع مدافعه ممانعت وازدن
    متضاد:
    جذب

ارجاع به لغت دفع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دفع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دفع

لغات نزدیک دفع

پیشنهاد بهبود معانی