mast, pole, spar, strut
یک کشتی چهار دکله
a four-masted ship
دکل برق، شاه تیر
pylon
gigantic, very big, hulk
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برادرش عجب دکلی است!
her brother is such a hulk!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دکل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دکل