فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

دیدار کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ملاقات کردن

فونتیک فارسی

didaar kardan
فعل لازم

to meet, to visit, to inspect

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

هیتلر با او محرمانه دیدار کرد.

Hitler met him secretly.

مردم کشور حضور پیدا کردند تا با قهرمان پیروز دیدار کنند.

The country people turned out to meet the conquering hero.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دیدار کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دیدار کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دیدار کردن

لغات نزدیک دیدار کردن

پیشنهاد بهبود معانی