secret, mystery, enigma, riddle, confidence
secret
mystery
enigma
riddle
confidence
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
راز را فاش کرد.
He gave away the secret.
راز حداکثر بهرهمندی از زندگی
the secret of getting the best out of life
آن راز با او به گور سپرده شد.
The secret died with her.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «راز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/راز