تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است.
- رنگ گلها با رنگ رومیزی و ظرفها آمیزهی زیبایی به وجود آورده بود.
- پخش کردن یکنواخت رنگ بر روی کاغذ
- او با احتیاط رنگها را ترکیب کرد تا رنگ مناسبی بدست آورد.
- او بهخاطر رنگهای هوشمندانه و طرحهای فریبندهاش معروف بود.
- رنگ او به ضرر قابل توجهی برای شرکت منجر شد.
- رنگی که او استفاده کرد، درخششی طبیعی به او داد.
- رنگ خوب میتواند تفاوت قابل توجهی در یک عکس ایجاد کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «رنگ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رنگ