ادبی real, true, accurate, unfeigned, veritable, right, real-life, factual, sincere, sooth, literal, practical, veracious, honest, genuine
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کوشش راستین
an honest effort
واقعیت راستین
the literal truth
زود انگیزهی راستین او را دریافتم.
I soon saw into her true motive.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «راستین» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/راستین