فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

رضایت دادن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

راضی شدن

فونتیک فارسی

rezaayat daadan
فعل لازم

to express one's consent, to consent, to approve, to accede, to accept, to countenance, to acquiesce, to nod, to assent, to sanction

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

شوهر می‌خواست خانه را بفروشد؛ ولی زنش رضایت نمی‌داد.

The husband wanted to sell the house but the wife would not consent.

پس‌از بحث‌های زیاد، او تصمیم گرفت به درخواست آن‌ها رضایت دهد.

After much discussion, she decided to accede to their request.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت رضایت دادن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رضایت دادن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رضایت دادن

لغات نزدیک رضایت دادن

پیشنهاد بهبود معانی