coloring agent, pigment, color, tincture, chrome, colorant, tempera, stain, dyestuff, chromo-
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
هنرمند رنگیزههای مختلف را ترکیب کرد.
The artist mixed various pigments.
دانشمند ساختار شیمیایی رنگیزههای مختلف یافتهشده در گیاهان را بررسی کرد.
The scientist studied the chemical structure of various pigments found in plants.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «رنگیزه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رنگیزه