آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴

    زن‌دایی به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / zan daayi /

    wife of one's maternal uncle, aunt, aunty

    wife of one's maternal uncle

    aunt

    aunty

    همسر دایی

    زن‌دایی مریم خیلی مهربان است.

    Aunt Maryam is so kind.

    زن‌دایی‌ام بازیگر است.

    My aunt is an actress.

    عامیانه auntie, aunty

    auntie

    aunty

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج زن‌دایی

    زن‌دایی به انگلیسی چی می‌شه؟

    «زن‌دایی» در زبان انگلیسی به "aunt" ترجمه می‌شود؛ البته به‌طور دقیق‌تر، "uncle’s wife" یا "my uncle's wife" نیز به‌کار می‌رود.

    در زبان فارسی، «زن‌دایی» به همسر دایی (برادر مادر) گفته می‌شود. این واژه ترکیبی از «زن» (در معنای همسر) و «دایی» است و در ساختار خویشاوندی ایرانی جایگاهی مشخص و شناخته‌شده دارد. در زبان انگلیسی، واژه‌ی "aunt" به‌طور کلی برای هر زن بزرگسال در نسل بالاتر که با والدین فرد نسبت خانوادگی دارد به‌کار می‌رود، چه از طریق خویشی خونی (مثل خواهر پدر یا مادر) و چه از طریق ازدواج (همسر دایی یا عمو). اما اگر نیاز به توضیح بیشتر باشد، می‌توان گفت: "She is my uncle’s wife".

    در فرهنگ ایرانی، زن‌دایی معمولاً جایگاهی آشنا و عاطفی در خانواده دارد. او ممکن است نقشی چون مادر دوم یا مشاور خانوادگی برای فرزندان خواهرشوهر خود ایفا کند. روابط میان فرزندان و زن‌دایی در بسیاری از خانواده‌ها بسیار صمیمانه و غیررسمی است، به‌ویژه در جوامع سنتی که ساختار خانواده گسترده (extended family) هنوز رایج است. در این ساختار، زن‌دایی نه‌تنها یک عضو خانواده، بلکه گاه یکی از تصمیم‌گیرندگان در مسائل خانوادگی نیز محسوب می‌شود.

    از نظر زبانی، تفاوت در دقت واژگانی میان زبان فارسی و انگلیسی در این‌گونه روابط فامیلی جالب توجه است. زبان فارسی، مانند بسیاری از زبان‌های آسیایی، برای هر نوع رابطه‌ی خانوادگی اصطلاح خاصی دارد؛ مثلاً دایی، عمو، زن‌دایی، زن‌عمو، خاله، شوهرخاله، و غیره. اما در انگلیسی این واژه‌ها ساده‌تر شده‌اند و اغلب در قالب‌های عمومی‌تری مثل aunt و uncle خلاصه می‌شوند. در صورت نیاز به شفاف‌سازی، معمولاً از توصیف استفاده می‌شود، مثلاً: "my mother's brother's wife."

    در ادبیات و سینمای فارسی، شخصیت زن‌دایی گاهی با ترکیبی از مهربانی، شوخ‌طبعی یا حتی گاه با نقش منفی به تصویر کشیده می‌شود، بسته به بافت داستان و نوع خانواده. در برخی موارد، او فردی است که سعی در حفظ وحدت خانواده دارد و در دیگر موارد، ممکن است به‌عنوان شخصی مداخله‌گر یا رقیب مادر تصویر شود. این تنوع نشان می‌دهد که جایگاه زن‌دایی نه فقط یک نقش خانوادگی، بلکه یک شخصیت فرهنگی و اجتماعی نیز هست.

    در زندگی روزمره، نوع رابطه با زن‌دایی می‌تواند متأثر از عوامل گوناگونی مانند سن، میزان صمیمیت، فرهنگ خانوادگی، محل زندگی و تفاوت‌های نسلی باشد. برای کودکان، زن‌دایی ممکن است به اندازه‌ی یک خاله یا عمه محبوب و قابل اعتماد باشد، و برای والدین نیز او ممکن است به‌عنوان یکی از نزدیک‌ترین شریکان در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی عمل کند. بنابراین، گرچه در زبان انگلیسی واژه‌ای خاص برای زن‌دایی وجود ندارد، اما در عمل، جایگاه او در بسیاری از خانواده‌ها همچنان مهم و اثرگذار است.

    ارجاع به لغت زن‌دایی

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «زن‌دایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زن‌دایی

    لغات نزدیک زن‌دایی

    • - زن‌دار
    • - زن دارای جاذبه جنسی
    • - زن‌دایی
    • - زن‌دوست
    • - زن دوستی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین کردن وهله
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.