فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ساکن کردن به انگلیسی

معنی

معادل انگلیسی لغت:

to lodge, to settle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ساکن کردن

  1. مترادف:
    سکنادادن مسکن دادن
  1. مترادف:
    تخت‌قاپو کردن
  1. مترادف:
    مستقر کردن
  1. مترادف:
    آرام کردن فرو نشاندن تسکین دادن

ارجاع به لغت ساکن کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ساکن کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ساکن کردن

لغات نزدیک ساکن کردن

پیشنهاد بهبود معانی