آخرین به‌روزرسانی:

سرسوزن به انگلیسی

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای دوم: سر سوزن

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / sarsoozan /

مجازی iota, bit, jot, mite, speck, trace, whit, pinch, smidgen

کم، ذره

سرسوزنی شک در ذهنش نبود.

There wasn't an iota of doubt in her mind.

او حتی سرسوزنی به انتقادها اهمیت نمی‌داد.

He didn't care a bit about the criticism.

اسم
فونتیک فارسی / sar(e)soozan /

the end of a needle, the head of a needle, the point of a needle

سرسرنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

او سر سوزن را برای هرگونه نشانه‌ی آسیب بررسی کرد.

He examined the end of a needle for any signs of damage.

این هنرمند از سرسوزن برای ایجاد جزئیات ظریف در نقاشی خود استفاده کرد.

The artist used the head of a needle to create fine details in her painting.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سرسوزن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرسوزن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرسوزن

لغات نزدیک سرسوزن

پیشنهاد بهبود معانی