slippers
او با دقت سرپاییهایش را کنار تخت گذاشت.
He carefully placed his slippers next to the bed.
ماریا به محض اینکه از سر کار به خانه رسید، کفشهای پاشنه بلندش را درآورد و سرپاییهای راحتش را پوشید.
As soon as she got home from work, Maria slipped off her high heels and put on her cozy slippers.
standing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بیمار سرپایی
outpatient
تشویق سرپایی حضار
standing ovation from the audience
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سرپایی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرپایی