آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

سرکوب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / sarkoob /

suppression, oppression, stifling, clampdown, frustration, curbing, repression

suppression

oppression

stifling

clampdown

frustration

curbing

repression

خفه‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

سرکوب بیان آزاد نقض حقوق بشر است.

The repression of free speech is a violation of human rights.

دوره‌ی سرکوب و مقاومت

period of repression and resistance

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سرکوب

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
اختناق قلع‌وقمع مضمحل منکوب
مترادف:
مترادف:
گوشمال

ارجاع به لغت سرکوب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سرکوب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سرکوب

لغات نزدیک سرکوب

پیشنهاد بهبود معانی