crash, fall, drop, precipitation, plummeting, plunk, falling, nosedive, plunge, tumbling, plump
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شاخهی درخت شدت سقوط او را کم کرد.
The tree branch broke her fall.
زوال و سقوط امپراطوری روم
the decline and fall of the Roman Empire
او سقوط شهر را پیشگویی کرد.
She divined the fall of the city.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سقوط» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سقوط