فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

سوار کردن به انگلیسی

معنی‌ها

معادل انگلیسی لغت:

to cause to ride, to mount, to take on board, to pick up (a passenger), to assemble, to erect

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

installation, overdub, ride, superimpose

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت سوار کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوار کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سوار کردن

لغات نزدیک سوار کردن

پیشنهاد بهبود معانی