آخرین به‌روزرسانی:

سوختن به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / sookhtan /

to burn, to be consumed, to burn out, to blow out, to fret or worry

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سوختن

  1. مترادف:
    اسم
  1. مترادف:
    آتش‌گرفتن شعله‌ورشدن مشتعل‌شدن
  1. مترادف:
    احتراق حریق
  1. مترادف:
    حرق
  1. مترادف:
    باختن خطا کردن فول کردن
  1. مترادف:
    عذاب کشیدن زجر کشیدن
  1. مترادف:
    ملتهب شدن تاول زدن
  1. مترادف:
    افروخته بودن روشن بودن
  1. مترادف:
    به‌آتش کشیدن سوزاندن
  1. مترادف:
    نابود کردن
  1. مترادف:
    نابود شدن
  1. مترادف:
    تباه ش

ارجاع به لغت سوختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سوختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سوختن

لغات نزدیک سوختن

پیشنهاد بهبود معانی