به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سپاه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • قشون، لشکر، جیش
  • فونتیک فارسی

    sepaah
  • اسم
    army, host, legion, troops, corps
    • - سپاه شرق

    • - the army of the east
    • - نابودی سپاه فرعون

    • - the destruction of Pharaoh's host
    • - ماموریت سپاه محافظت از کشور در برابر تهدیدهای خارجی بود.

    • - The army's mission was to protect the country from foreign threats.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سپاه

ارجاع به لغت سپاه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سپاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سپاه

پیشنهاد بهبود معانی