herd of horses
خیل در علفزار با آرامش چرا میکرد.
The herd of horses grazed peacefully in the meadow.
گاوچران خیل را میراند.
The cowboy wrangled the herd of horses.
cloud, troops, army, swarm, hosts, horsemen
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خیل زنبورها
swarm of bees
خیل گردشگران خیابانها را شلوغ کرده بود.
A swarm of tourists crowded the streets.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خیل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خیل