آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

سیار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / sayyaar /

mobile, transient, migrant, peripatetic, travelling, stroller, wandering, itinerant, wanderer, migratory, motile, ambulant, roving, moving from place to place

mobile

transient

migrant

peripatetic

travelling

stroller

wandering

itinerant

wanderer

migratory

motile

ambulant

roving

moving from place to place

متحرک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

واحد پزشکی سیار برای ارائه‌ی مراقبت‌های پزشکی فوری در محل حادثه حاضر شد.

The mobile medical unit arrived at the disaster site to provide immediate medical care.

کارگران سیار کشاورزی

transient agricultural workers

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد سیار

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:
مترادف:
متضاد:

ارجاع به لغت سیار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سیار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سیار

لغات نزدیک سیار

پیشنهاد بهبود معانی