آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

شرق به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / shargh /

east, Levant, orient

east

Levant

orient

یکی از چهار جهت اصلی

او در شرق ما زندگی می‌کند.

He lives to the east of us.

چه شرق و چه غرب، وطن از همه‌جا بهتر است!

East or west, home is best!

اسم
فونتیک فارسی / shargh /

مجازی the East

the East

سرزمین‌های واقع در شرق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

او در شرق (ایالات متحده) زاده شد؛ ولی در غرب (ایالات متحده) زندگی می‌کند.

He was born in the East but lives in the West.

بسیاری از فلسفه‌های باستانی در شرق شکل گرفته‌اند.

Many ancient philosophies originated in the East.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شرق

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:

سوال‌های رایج شرق

شرق به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «شرق» در زبان انگلیسی به East ترجمه می‌شود.

شرق، یکی از چهار جهت اصلی جغرافیایی است و به‌طور سنتی ناحیه‌ای از جهان را نشان می‌دهد که خورشید از آن طلوع می‌کند. در بیشتر فرهنگ‌ها، شرق با مفهوم آغاز، روشنایی و تولد پیوند خورده است. طلوع خورشید از شرق، همواره نمادی از شروع یک روز تازه بوده و در بسیاری از سنت‌ها و باورهای دینی، مفهوم روشنی، بیداری و زندگی نو را به خود گرفته است. این جایگاه نمادین باعث شده که شرق نه تنها یک جهت جغرافیایی، بلکه مفهومی فرهنگی، معنوی و نمادین نیز باشد.

از نظر جغرافیایی، هنگامی که صحبت از شرق جهان می‌شود، معمولاً به مناطق آسیای شرقی، خاورمیانه، و آسیای جنوب شرقی اشاره می‌کنیم؛ مناطقی با تمدن‌های کهن، ادیان بزرگ، و فرهنگ‌های پیچیده و متنوع. کشورهایی مانند چین، ژاپن، هند، ایران، و بسیاری از کشورهای عربی، بخشی از این فضای جغرافیایی و فرهنگی هستند. شرق همواره مهد فلسفه‌های باستانی، طب سنتی، هنرهای دستی، معماری‌های باشکوه و ادیان بزرگ نظیر بودیسم، اسلام، هندوئیسم و زرتشتی بوده است.

در گفتارهای فرهنگی و سیاسی، واژه‌ی «شرق» گاهی در برابر «غرب» قرار می‌گیرد؛ دوگانگی‌ای که بیشتر از آنکه جغرافیایی باشد، فرهنگی و ذهنی است. غرب معمولاً با مفاهیمی مانند علم مدرن، فردگرایی و عقل‌گرایی تعریف می‌شود، در حالی‌که شرق اغلب به عنوان نماد سنت، عرفان، معنویت و جمع‌گرایی شناخته می‌شود. البته این تقسیم‌بندی‌ها، مطلق نیستند و در دهه‌های اخیر، بسیاری از متفکران این نگاه دوقطبی را به چالش کشیده‌اند، زیرا شرق و غرب هر دو در حال تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متقابل‌اند.

در ادبیات، هنر و شعر فارسی نیز «شرق» جایگاه ویژه‌ای دارد. شاعران، شرق را نه فقط به‌عنوان یک جهت، بلکه به‌عنوان خاستگاه خورشید، روشنی و حتی عشق معرفی کرده‌اند. ترکیب‌هایی مانند «نور شرق»، «سیمای شرقی» یا «طالع از شرق برآمده» بار معنایی خاصی دارند و احساسات لطیف و عمیق انسانی را منتقل می‌کنند.

ارجاع به لغت شرق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شرق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شرق

لغات نزدیک شرق

پیشنهاد بهبود معانی