flame, flare, blaze, flicker
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
شعله و جرقه از دودکش بخاری بالا میرفت.
Flames and sparks were flying up the chimney.
پشم حیوان یا پرز پارچه را با رد کردن از روی شعله میسوزانند.
They singe an animal's hair or a fabric's fuzz by passing it over a flame.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شعله» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شعله