فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

شکارچی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • صیاد
  • فونتیک فارسی

    shekaarchi
  • صفت
    hunter, huntsman, huntress, sportsman, predator
    • - شکارچی دو مرغابی وحشی شکار کرد.

    • - The hunter bagged two wild ducks.
    • - پلنگ شکارچی پرتوانی است.

    • - The tiger is a mighty hunter.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد شکارچی

ارجاع به لغت شکارچی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شکارچی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شکارچی

پیشنهاد بهبود معانی