صاف کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
معادل انگلیسی لغت:
  • to filtrate, to clarify, to strain, to rack, to smooth, to clearto settle, to square or balance(accounts with someone), to pave
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک صاف کردن

پیشنهاد و بهبود معانی