جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنی
صاف کردن به انگلیسی
آخرین بهروزرسانی:
چهارشنبه ۹ مهر ۱۳۹۹
معادل انگلیسی لغت:
to filtrate, to clarify, to strain, to rack, to smooth, to clearto settle, to square or balance(accounts with someone), to pave
پیشنهاد و بهبود معانی
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
لغات نزدیک صاف کردن
-
صاف پایی
-
صاف شدن
- صاف کردن
-
صاف کردن با تیشه
-
صاف کردن با رنده
پیشنهاد و بهبود معانی
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری