antique, relic, curiosity, curio
antique
relic
curiosity
curio
او عتیقهای از مادربزرگش به ارث برد.
He inherited an antique from his grandmother.
این عتیقه نسلها در خانوادهی ما منتقل شده است.
This relic has been passed down through generations in our family.
old, olden, antique, antiquated, ancient
old
olden
antique
antiquated
ancient
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برخی از اشیای عتیقه در آتشسوزی سوخته بودند.
Some of the antique objects were charred by the fire.
موزه اسلحهی فوتی عتیقه را به نمایش گذاشت.
The museum displayed an ancient blowgun artifact.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عتیقه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عتیقه