فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

عشق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • دلدادگی، محبت زیاد، شیفتگی، خاطرخواهی
  • فونتیک فارسی

    eshgh
  • اسم
    love, passion, desire, affection, flame, furor, romance, adoration, devotion, love affair
    • - ندیمه‌ای همیشه پریچهر را همراهی می‌کرد و عاشق دلخسته، هرگز فرصت اظهار عشق نیافت.

    • - Parichehr was always accompanied by a chaperon and the poor lover could never find a chance to reveal his love.
    • - رابطه‌ی مبتنی بر عشق و نفرت

    • - a love-hate relationship
    • - قلب‌های آن‌ها از شدت عشق تاپ‌تاپ می‌کرد.

    • - Love pitapatted in their hearts.
    • - عشق زودگذر

    • - short-lived love
    • - عشق و احترام دختر نسبت به پدرش

    • - the girl's adoration of her father
    • - عشق او بی‌شائبه است.

    • - Her love is without alloy.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد عشق

ارجاع به لغت عشق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عشق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عشق

پیشنهاد بهبود معانی