crone, witch, a female afreet or demon, termagant, hag, dragon
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
زن همسایهی ما یک عفریتهی واقعی است.
Our neighbor's wife is a real termagant.
عفریته مدام سر بچههایش داد میزند.
The termagant constantly yells at her kids.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عفریته» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عفریته