angel, seraph, cherub, archangel
ای فرشته به زادگاهت بنگر!
Look homeward, angel!
مادرم فرشته بود.
My mother was an angel.
فرشته یک لحظه ظاهر و سپس ناپدید شد.
The angel appeared for a second and then disappeared.
feminine proper noun, Fereshte
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
فرشته زد زیر آواز
Fereshte started to sing
فرشته هیچگونه غریزهی مادرانه نداشت.
Fereshte didn't have any maternal instincts.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «فرشته» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرشته